فرضیه سازی به همین سادگیست؟؟؟؟؟!!!!!!!

ساخت وبلاگ

 بارها شده بود که توی مقاله های چاپ شده در فصلنامه ها، حتی علمی پژوهی، (حالا به جبر استاد یا دانشگاه) میدیدم که نوع بیان فرضیه ها چقدر شبیه به هم هستن و همگی از روی زیرمقیاس های پرسشنامه نوشته میشن. البته کارهای خودم هم مستثنا نبود. بعد که به مقاله های برخی اساتید صاحب نام برخورد می کردم شاهد این بودم که نوشتن فرضیه هاشون خیلی متفاوته. تا این که در یکی از وبلاگ های پژوهشی متنی خوندم دیدم خالی از لطف نیست که در وبلاگ بنویسمش. البته به دلیل اندکی تند بودن متن اصلی در بعضی جملات ، اونو با کمی تغییر،‌ اینجا نوشتم (با عرض پوزش از نویسنده ی اصلی متن) 

یکی از اسف بار ترین جنبه های پژوهش های داخلی فرضیه سازی است!

 متاسفانه بارها در پروپوزال یا پایان نامه دانشجویان کارشناسی و ارشد ( شاید به جبر استاد یا دانشگاه !!!!) دیده شده که فرضیه ها با تعداد زdر مقیاس های پرسشنامه ها برابری می کند. مثلا پژوهشگر بدون هیچ دلیل منطقی و یا پشتوانه ی نظری و صرفا به دلیل پر کردن قسمت فرضیات تحقیق در پروپوزال بین متغیر های تحقیق ارتباطی قائل می شود. مثلا می گوید: بین رضایت از زندگی و اعتماد به نفس رابطه ی معنی داری وجود دارد و بعد چنان چه پرسشنامه ی رضایت از زندگی دارای مثلا 10 زیر مقیاس باشد هر یک از آن ها را نیز در قالب یک فرضیه در پروپوزال قید می کند.

فرضیه سازی به همین سادگی است؟؟؟!!!!! دانشجویان (به جبر استاد یا دانشگاه!!!!!)

آیا فرضیه سازی این است که طی یک فرایند احساسی، چیزی بدون پایه و اساس به ذهن خطور  کند که اسم آن را فرضیه گذاشت؟ این فرضیات به سبب آن که حاصل تصادف و شانس هستند به عبارت دیگر به سبب آن که بدون هیچ پشتوانه ی نظری تنها با تبعیت از یک ساختار تکراری و تهی مایه ناشی از بی اطلاعی شکل می گیرند هیچ گاه نه منشاء اثری می شوند و یا به نتیجه ایی به غیر از آن چه محقق تصور کرده بود ختم می شوند!

اما بیایید کمی مفهوم فرضیه سازی را بررسی کنیم. فرضیه چیست؟ و چه کاربردی در علم دارد؟ چرا در تحقیقات فرضیه سازی می کنند؟فرضیه چه فرقی با فرضیه سازی دارد؟

فرضیه در معنای علمی حدثی است که پژوهشگر از ارتباط یا عدم ارتباط بین چند متغیر می زند.برای مثال اگر شما فکر کنید که بین گرما و رطوبت و فساد مواد غذایی رابطه ایی وجود دارد شما فرضیه ایی را بیان کرده اید. اما آیا فرضیه سازی اینقدر ساده است؟ اگر اینقدر ساده است پس حتما هر کسی می تواند فرضیه سازی کند؟یا اینکه دانشمندان کار چندان دشواری انجام نمی دهند. آن ها تنها قدم می زنند و خیلی اتفاقی ادعا می کنند بین چیزهای مختلف ارتباطاتی وجود دارد. پس حتما این جمله که بین قورباغه و دیوار چین رابطه ی معنا داری وجود دارد نیز یک فرضیه است!

اما باید گفت که اینها تنها ادراکات ناقص اکثر افرادی است که در تمام طول دوران تحصیل و یا حتی تدریس خود حتی یک صفحه فلسفه علم نیز نخوانده اند. فرضیه سازی در واقع یک فرایند منسجم است. دانشمندان برای ساخت حتی یک فرضیه مراحل زیادی را می گذرانند. مسئله این است که این مراحل نانوشته و غیر مشخص هستند و از اسلوب خاصی پیرویی نمی کنند. گام اول آن است که آنها در دوران تحصیل خود مطالب آموزشی را با دقت و ولع خاصی مطالعه می کنند. همین مسأله باعث شکل گیری ابهامات زیادی در ذهن آنها می شود. آنها به دنبال پاسخ پرسش های خود به منابع علمی و اساتید خود رجوع می کنند. در این میان پاسخ برخی پرسش های خود را می یابند اما برخی همچنان آن ها را ناراضی نگه می دارد. آن ها سپس به سبب همین میل به دانستن دست به مطالعات و آزمایش هایی می زنند. آن ها سعی می کنند همه چیز را از دریچه پرسش خود نگاه کنند. آن ها مشاهده می کنند. پرسش می کنند و ساعات زیادی را به تفکر و بحث در خصوص پرسش خود می پردازند. در نهایت پس از طی این مسیر دشوار آن ها متوجه می شوند که بین برخی از چیزها ارتباط به خصوصی وجود دارد .سپس اعلام می کند که مثلا ممکن است علت سرما خوردگی ناشی از فعالیت میکرو ارگانیزم های زنده و بسیار ریزی باشند که ناقل عامل بیماری زا هستند!

این جمله یک فرضیه است و جمله ی "بین قورباغه و دیوار چین رابطه ی معنا داری وجود دارد" نیز یک فرضیه است. اولی ناشی از ساعت ها تلاش و بررسی و دومی ناشی از اجبار ........... برای نوشتن پروپوزال کارشناسی ارشد! این تفاوت یک فرضیه به معنای علمی آن و یک فرضیه نما است.

پژوهش در علوم تربیتی + ......
ما را در سایت پژوهش در علوم تربیتی + ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pajoohesh92a بازدید : 55 تاريخ : پنجشنبه 18 شهريور 1395 ساعت: 2:37